جهانی که در آن به سر میبریم، بسیار پیچیده، متغیر و واجد دو ویژگی عمده شامل «منابع محدود و نیازهای نامحدود» میباشد که با دستور کار سختگیرانه جهانیِ نولیبرالیستی، به تشدید شکاف میان فقیر و غنی دامن میزند. همین عامل بنیادین، موجب عنایت روزافزون به مساله کارآمدی و بهره وری و توجه ویژه به […]

 

جهانی که در آن به سر میبریم، بسیار پیچیده، متغیر و واجد دو ویژگی عمده شامل «منابع محدود و نیازهای نامحدود» میباشد که با دستور کار سختگیرانه جهانیِ نولیبرالیستی، به تشدید شکاف میان فقیر و غنی دامن میزند. همین عامل بنیادین، موجب عنایت روزافزون به مساله کارآمدی و بهره وری و توجه ویژه به مساله تحقق عدالت اجتماعی گردیده است. چنان‌چه بخواهیم هم‌گام با توسعه شهرها و روستاها، پاسخ‌گوی احتیاجات امروزه جامعه خود باشیم و سهم نسل‌های آینده را از منابع در نظر بگیریم، بایستی چگونگی اداره شهرها و روستاها را با هدف تحقق عدالت و بر پایه مشارکت آگاهانه شهروندان تعریف و برنامه‌ریزی کنیم و در راستای تحقق آن گام برداریم. بهره وری و یا بهبود در عملکرد سازمانها از یکسو و کارامدی و پاسخگویی سازمانهای شهری و روستایی در قبال شهروندان و دهوندان از سوی دیگر، میتواند پشتیبان برنامه رشد و توسعه، تعالی و ایجاد فرصتهای جهش اقتصادی گردیده و رضایتمندی کارکنان این سازمانها در ضمنِ تحقق حقوق شهروندان و دهوندان را در بدون شناسایی چالشهای پیشروی سازمانهای شهری و وستایی و کسب بازخورد و اطلاع از میزان اجرای سیاستهای تدوین شده و شناسایی مواردی که به بهبود جدی و مستمر نیاز دارند، در عملکرد سازمانهای شهری و روستایی و بهبود رضایت شهروندان و دهوندان میسر نخواهد شد.
شهروندان و دهوندان بطور پیوسته عملکرد شهرداری‌ها و دهیاریها را براساس عواملی مشهود و عینی ای مانند: کیفیت و میزان شفافیت و پاسخگویی و همچنین کیفیت خدمات رسانی، ارزیابی می‌نمایند. در صورتیکه شهرداری‌ها و دهیاریها کلیه حقوق شهروندی و دهوندی را به نحو احسن رعایت نمایند و ارزیابی شهروندان و دهوند از عملکرد این سازمانها مثبت باشد، اعتبار مدیریت شهری و روستایی افزایش مییابد و میتوان به مدیریت اداری و سازمانیِ کارآمد، متعالی و پاسخگو در سازمانهای شهری و روستایی دست یافت؛ و در صورت عدم رعایت حقوق و وظایف شهروندی و دهوندی و عدم توجه به مفهوم شهروندی و دهوندی، شهروندان و دهوندان انتظاراتی خارج از حیطه وظایف شهرداری‌ها و دهیاریها خواهند داشت و یا این که شاهد از میان رفتن حقوق مسلم شهروندان و دهوندان و کاهش سطح مشارکت اجتماعی و تقلیل کیفیت زندگی شهری و روستایی و حتی تشدید مشکلات و چالشهای اقتصادی خواهیم بود. هویت شهروندی و یا دهوندی، به عنوان نوعی هویت اکتسابی، در تعامل میان شهروندان و دهوندان و سازمانهای مرتبط مانند فرمانداریها، شهرداریها و دهیاریها و ساخت فرهنگی جامعه هدف، شکل میگیرد؛ هر دو طرف این تعامل دارای حقوق و تکالیفی هستند که بدون پایبندی به آن نمیتوان انتظار تحقق جامعه‌ای متعالی، کارآمد و اخلاقی را داشت.
در راستای تحقق چنین جامعه ای، پیشنهاداتی به شرح زیر ارائه میگردد:
۱-در راستای افزایش رضایت شهروندان و دهوندان و تسریع خدمات رسانی به ارباب رجوع، به مدیران ارشد سازمانهای شهری و روستایی پیشنهاد میشود که به طرق مختلف- و براساس حدود اختیارات قانونی- از کارکنان شهرداریها و دهیاریها بخواهند که در انجام وظایف به یکدیگر-بالاخص در دوران مرخصی و یا ماموریت کاری- کمک نمایند؛ به خصوص کمک به کارکنانی که وظایفشان سنگین و پیچیده است یا کمک به کارکنانی که در حضور بر سر کار غیبت داشته اند.
۲-برنامه ریزی جهت تدوین طرحهای مطالعاتی دقیق و تبیین آرمان‌ها، اهداف و استراتژی‌ها، ثبات در مقاصد و اهداف مبتنی بر واقعیتهای موجود با پشتیبانیِ مطالعاتی و علمی، شفافیت و پاسخگویی به کارکنان و مشتریان و ذی‌نفعان و شهروندان و دهوندان، اولویت بندی فعالیت‌های بهبود و حضور فعال در این فعالیت‌ها در راستای تحقق عدالت سازمانی و حقوق شهروندان و دهوندان.
۳-توجه ویژه به مواردی از جمله اقدامات زیر می­تواند جایگاه واقعی سازمانها-بویژه سازمانهای دولتی مانند فرمانداریها که نظارت بر سازمانهای مهمی مانند دهیاری و سازمانهای مردم نهاد و برخی سازمانهای اقتصادیِ شهری و روستایی را برعهده دارد- را در مسیر تعالی و خدمت هرچه بیشتر به شهروندان و دهوندان در این خصوص بهبود ببخشد: مضافا اینکه تدوین خط مشی و استراتژی‌های سازمانی مبتنی بر چالشهای اقتصادی-و با تمرکز بر واحدهای تولیدی خانگی و کارگاه هایی با مزیت رقابتی و بومی- در سازمانهای محلی بالاخص شهرداریها و دهیاریها، روشن نمودن و همسو کردن اهداف کوتاه مدت و بلندمدت، شناسایی و اولویت بندی و پیش بینی نیازها و انتظارات حال و آینده شهروندان و دهوندان، تجزیه و تحلیل عملکرد مدیران، تجزیه و تحلیل شاخص‌های عملکرد داخلی و تعیین مکانیزم‌های گزارش‌دهی به آحاد جامعه از طریق ارتباط صادقانه و شفاف با رسانه ها و معتمدین و عامه مردم.ا
۴- بالا بردن سطح آگاهی شهروندان و دهوندان در زمینه حقوق و تکالیف‌شان در قبال سازمانهای شهری و روستایی مانند دهیاریها و شهرداریها، به کمک رسانه‌های گروهی و آموزش در مقاطع متوسطه تحصیلی در این زمینه؛ مطالعات علمی و تجارب جوامع مختلف نشان داده که آگاهی شهروندان و دهوندان از حقوق و تکالیف خود باعث تعالی جامعه و افزایش پویایی زندگی شهری و روستایی خواهد شد.
۵-به مدیران سازمانهای دولتی توصیه میشود، علاوه بر پیگیری جدی اهداف و استراتژیهای ابلاغ شده توسط نهادهای بالادستی، با توجه به اختیاراتشان یک هدف مشترک در راستای حداکثر نمودن خدمات رسانی به شهروندان و دهوندان برای سازمان تبیین کنند، از طریق ترویج هر چه بیشترِ بحث و گفتگوی گسترده در میان همه ذینفعان داخلی و خارجی سازمانشان اعم از کلیه کارکنان و کلیه ارباب رجوعان سازمان، آن را به شکل شفافی به اشتراک بگذارند و تعهد همه این ذینفعان برای تحقق هرچه بیشتر عدالت اجتماعی، را کسب کنند.
۶- در راستای تکریم ارباب رجوع و حداکثر نمودن خدمت سانی به شهروندان و دهوندان پیشنهاد میشود: بخش­بندی گروه­های مختلف ارباب رجوع و اقدام موثر در راستای تحقق عدالت و ارضای نیازهای هر بخش به شیوه­ای اثربخش در راستای خدمت رسانی حداکثری، سنجش و ارزیابی ادواری نیازمندی­های شهروندان و دهوندان به دلیل تغییر این نیازها در طی زمان و با تغییر فناوری و اعلام این نتایج به نهادهای تصمیم ساز بالادستی جهت بروز رسانی قوانین، سنجش علمی و حقیقیِ رضایتِ ارباب رجوع، در دستور کار قرار گیرد.
۷- توجه به مواردی از جمله موارد زیر می­تواند تا حدی رهگشای مسیر تعالی کارکنان کسب رضایت از کیفیت زندگی کاری و تحقق عدالت درون سازمانی باشد: بهبود شرایط محیط کار، ارتباطات بین مدیران و کارکنان، آموزش و توسعه کارکنان، سنجش ادواری رضایت و وفاداری کارکنان، بررسی تعهد و انگیزش کارکنان و عوامل بازدانده تعهد و انگیزش و رفع آنها و اصلاح نظام پرداخت دستمزد که مورد گلایه بسیاری از کارکنان است.
۸-مدیران سازمانهای دولتی با توجه ویژه به مواردی از جمله موارد زیر می­تواند در مسیر تعامل مثبت میان سازمان و جامعه اقدام نمایند: بررسی کارشناسانه تأثیرات متقابل جامعه و سازمان دولتی بر یکدیگر و تحلیل آن تأثیرات با بکارگیری نیروهای پژوهشگر و متخصص به شکل مستمر، شناسایی منابع محیطی مورد نیاز سازمان و نحوه تأمین این منابع به شیوه­ای غیرزیان‌آور در راستای تحقق عدالت اجتماعی، شناسایی الزامات و خواسته­های محیط و ذی‌نفعان اجتماعی (شهروندان و دهوندان) و برآوردن این خواسته­ها به شیوه­ای معقول و با توجه به امکانات در دسترس، ایجاد تصویری واقعگرایانه اما مثبت از سازمان در جامعه و اقدامات فرهنگی در راستای بهبود ارتباط میان سازمان و جامعه شهروندان و دهوندان.
۹-مدیران و تصمیم سازان، توجه به مواردی از جمله موارد زیر می‌تواند جایگاه حقیقیِ شهرداریها و دهیاریها را در مسیر تعالی در خصوص معیار مشارکتها و منابع-که از طرف شهروندان و دهوندان و به شکل امانت در اختیارِ این سازمانها قرار دارند- حفظ کند: شناسایی و ارزیابی سازمان‌های ذی ربط، پیمانکاران متعهد و پاکدستِ شهرداریها و دهیاریها‏ و شرکت‌های همکار و تأمین کنندگان منابع، ارتقای سیستم برنامه‌ ریزی و گزارش دهی مالی با هدف دستیابی به حداکثر شفافیت، ارتقای سیستم مکانیزه در فرآیند مالی و بکارگیری ابزارها و فرآیندهای روزآمد در این زمینه، تعیین و استقرار مکانیزم‌های مدرنِ گزارش‌گیری و ارزشیابی، تدوین برنامه‌های بلندمدت جهت اهداف درآمدی و خودکفایی، ایجاد و توسعه استراتژی مدیریت فن‌آوری و به کارگیری نیروهای نخبه، متخصص، متعهد و جوان در این زمینه، جمع‌آوری و ساختاردهی و مدیریت اطلاعات و دانش.
۱۰- فراهم آوردن امکانات مورد نیاز و یا بروز رسانی این امکانات برای معلولان و سالمندان و کودکان و مادران و تجهیز اماکن رفاهی و ورزشی شهری و روستایی به امکانات موردنیاز شهروندان و دهوندان.
۱۱- با توجه به اهمیت و نقش محوریِ معیار منابع انسانی در سازمانهای محلی (در اینجا شهرداریها و دهیاریها)، بنابراین توجه به مواردی از جمله موارد زیر می­تواند تا حدی رهگشای مسیر تعالی و دستیابی به حداکثر بهره وری در این خصوص باشد: تشویق و ترغیب پرسنل در شهرداریها و دهیاریها با اصلاح ساختار نظام دستمزد و پاداش، ایجاد انگیزه، توانمندسازی و تفویض اختیار و بکارگیری سبک رهبری سازمانی مشارکتی در این سازمانها، توجه به تسهیلات رفاهی و ایمنی و بهداشت کارکنان، آموزش و ارتقای آگاهی و مشارکت پرسنل شهرداریها و دهیاریها، ارزیابی عملکرد کارکنان به‌طور مستمر و تعریف سیستم پاداش بر مبنای ارتقاء عملکرد رفتار شهروندی اخلاقی در این سازمانها.۱۲-به مدیران ارشد این سازمانها قویا توصیه میشود که برای تحقق تعالی سازمانی، تحقق عدالت سازمانی و عملیاتی نمودن کلیه راهکارهای فوق و ظرفیتهای بالقوه این سازمانها، میل به تغییر در اعضای سازمان را تقویت کنید.
۱۳- به مدیران ارشد و تصمیم سازن پیشنهاد میشود تعریف و تبیین استانداردهای عملکرد سازمانهای محلی و ترویج و انتقال آن به همه کارکنان سازمانهای شهری و روستایی با تاکید بر مدیریت مبتنی بر هدف، صورت گیرد.
۱۴- همانگونه که در مقالات پیشین نیز متذکر شدیم، واگذاری اختیارات-با حفظ نظارت- به ‌نهاد‌های محلی جهت کاهش بار مسئولیت و انجام به‌هنگام و درست امور و افزایش شفافیت و نهایتا سلامت اداری میتوان در این زمینه بسیار رهگشا باشد.
۱۵- به مدیران ارشد و تصمیم سازن پیشنهاد میشود طراحی و اجرای سیستم های مناسب برای اندازه گیری میزان خشنودی کارکنان از عملکرد سازمان از یکسو و رضایت شهروندان و دهوندان از سیستم و کیفیت خدماتدهی در سازمانهای فوق الذکر از سوی دیگر و بکارگیری نتایج ناشی از این ارزیابی در راستای تحقق تعالی سازمانی، در دستور کار قرار گیرد.
۱۶- به مدیران ارشد و تصمیم سازان پیشنهاد میشود تمرکز بیشتر بر روی مهارتها، توانایی ها، طرز تلقی ها و تفکرات، ارزش ها، نیازها و خواسته های کارکنان جوان و مستعد و اعتماد به ایده های نوآورانه و کاربردی در دستور کار قرار گیرد.
۱۷- به مدیران ارشد و تصمیم سازان پیشنهاد میشود که بروزرسانی و استقرار روشهای صحیح و کاربردیِ ترویج، تشویق و تسهیل مشارکتهای عمومی در اجرای قوانین و همکاری با نهادهای نظارتی جهت افشای تخلفات مدیران را جهت مبارزه با فساد اداری و کاهش تخلفات مدیران و کارکنان سازمانهای شهری و روستایی، در دستور کار قرار دهند.
۱۸-به عنوان یک مدیر محلی در سازمانهایی مانند فرماندار، شهرداری و یا حتی دهیاری، ضمنِ اولویت دادن به قانونمداری و برخورد قاطع بر هرگونه تخلف در سازمان، منافع سازمانتان را با منافع شخصی تک تک افراد گروه کاری تان عمیقا پیوند بزنید تا کارکنانتان تحقق منافع فردی را در تامین منافع جمعی دریابند؛ در بسیاری از مواقع تجربه نشان داده که افراد وقتی می توانند با تمام وجود به سازمان خود خدمت نمایند که نیازهای شخصی و خانوادگی آنان نیز به طور نسبی ارضا شود. به عبارت دیگر نفع فردی و نفع جمعی باید هر دو در یک مسیر و در یک جهت باشند.
۱۹- به مدیران ارشد و تصمیم سازان پیشنهاد میشود جهت ایجاد و تقویت آینده نگری مدیریتی به گسترش و تسهیل روابط اجتماعی مطلوب و ارتباطات شفاف مدیران در سازمانهای دولتی، شدت و کیفیت روابط و تعاملات بین افراد و گروه های سازمانی و تبادل اندیشه های آنان با یکدیگر و آموزش و توسعه مهارتهای ارتباطی و فرهنگ …… ددکتر عباس پورمندا دنش آموخته دکتری علوم سیاسی مسائل ایران