در دنیای رقابتی امروز منابع انسانی به عنوان یکی از مهمترین منابع استراتژیک نقش بسزایی را در پیشرفت سازمان‌ها ایفا می‌کنند. تلاش سازمان‌ها در جهت استفاده بهتر از این منبع استراتژیک راهکارهای جدیدی را ایجاد کرده است. یکی از این راهکارها مدیریت معنوی با هدف افزایش سعادت و خلاقیت فردی، هماهنگی سازمانی و موفقیت سازمانی […]

در دنیای رقابتی امروز منابع انسانی به عنوان یکی از مهمترین منابع استراتژیک نقش بسزایی را در پیشرفت سازمان‌ها ایفا می‌کنند. تلاش سازمان‌ها در جهت استفاده بهتر از این منبع استراتژیک راهکارهای جدیدی را ایجاد کرده است. یکی از این راهکارها مدیریت معنوی با هدف افزایش سعادت و خلاقیت فردی، هماهنگی سازمانی و موفقیت سازمانی بلندمدت است (۱) که منجر به تحقق مدیریت صحیح امور عمومی خواهد شد. هنگامی که صحبت از مدیریت امور عمومی در اسلام یا منابع اسلامی می‌شود، ابتدا منظور اداره ی امور بهره‌برداری صحیح از نعمتهای طبیعی الهی بر اساس اعتقاد به جهان‌بینی توحیدی و وحیانی و پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) است. یعنی کلیه ی تصمیمات، اعمال و رفتار انسانها و یا مدیران باید بر مبنای جهان‌بینی توحیدی و نص صریح قرآن کریم باشد و فلسفه توحیدی ایجاب می‌کند که اعمال یک مدیر، علاوه بر انطباق با جهان‌بینی توحیدی، با اصول و اهداف جامعه متعالی اسلامی نیز کاملا –در اصول اساسی-تطبیق داشته باشد. علیرغم نیاز به توجه به عقل و تجربه بشر و تاکید فراوان قرآن و روایات پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) به این امر، می‌توان ادعا کرد که الگویی کامل و جامع از مبانی ارزشی و نظری در باب مدیریت در متون و منابع دینی، از جمله قرآن مجید و نهج البلاغه، ارائه شده است که قابلیت طرح بحث علمی در علوم اجتماعی و از جمله مدیریت و تعالی سازمانی را دارد. در این ارتباط، توجه به این نکته ضروری به نظر می‌رسد که همه فعالیت‌های انسان در مقام کنش‌های اجتماعی مسبوق به نگرش است؛ بدین معنا که تمام این فعالیت‌ها در صحنه عمل، بر اساس نوع نگرش قبلی شخص تنظیم و اجرا می‌شود و هنگام اشتغال مدیر به خدمت در سازمان و فعالیت اداری، عملکرد، نوع ارتباط با دیگران و همه رفتارهای مدیریتی وی مسبوق به نگاه او به مسؤولیت و مدیریت در سازمان خواهد بود. در واقع، نگرش مدیر بر اساس پاسخ به پرسش‌هایی مانند این که: «این کار ارزشمند است یا خیر»، «این عمل چه مقدار ارزش دارد»، «این رفتار چه سهمی در زندگی وی دارد» و «مردم دارای چه منزلت و مرتبتی هستند»، شکل می‌گیرد و نوع این پاسخ‌ها نقشی تام در شکل‌گیری نوع و روش مدیریتی وی دارند. بدین ترتیب مواضع ما در پشت صحنه مدیریت، تعیین کننده نحوه عمل و فعالیت ما در صحنه مدیریت سازمانی است. امروزه و با توجه به نیاز روافزون سازمانها به پرداختن به مسائل اخلاقی و معنویت در کار و اهمیت یافتن مسائل پیرامون این دو متغییر، شناخت هرچه بیشتر و عمیقترِ اصول مدیریت و ویژگی‌های یک مدیر از دیدگاه ائمه (ع) اهمیت بسیار بالایی داشته و اطلاع از اصول مدیریت برای مدیران پایه‌های مختلف در جوامع اسلامی امری بسیار ضروری است، این امر باعث خودآگاهی، خودسازی و الگو شدن مدیران از یکسو و ایجاد چارچوبی دقیقتر و روشنتر بر مبنای منابع اصیل اسلامی-شیعی، برای گزینش مدیران در سازمانها از سوی دیگر، می‌گردد. نگرش به مدیریت در نظام مدیریتی اسلام، ترکیبی است از علم و اخلاق-که هدف آن تعالی سازمانی و فردی است- و نمی‌توان این دو مقوله را از هم جدا کرد. البته در بُعد علمی (روشی و فنی) قابلیت تحول و انعطاف بالایی وجود دارد؛ بدین سبب باید در گذر زمان از تجارب جدیدِ نوع بشر استفاده کرد. امّا در بُعد «اخلاق مدیریتی» ثبات بیش‌تری وجود دارد؛ به این معنا که برای نظام ارزشی و اخلاق حکومتی و اداری بر اساس رسالت دین، توصیه‌ها و معارف مبسوط و دامنه‌دار و بسیار ارزشمندی وجود دارد که غالبا از ثبات و ماندگاری شگفت انگیزی برخوردارند. در اندیشه مولی متقیان، علی (ع)، عدالت دارای مفهومی محوری و کلیدی است و جایگاهی محکم در تنظیم حیات اجتماعی انسان‌ها دارد. ایشان عدل را، انصاف، معیار، زندگی، بهترین حکمت، اصلاح‌گر، رستگاری، بالاترین بی‌نیازی، قوام مردم، حاکمیت و محکم‌ترین پایه می‌شناسد (۲) که در این زمینه می‌فرمایند: “عدل بالاترین گشایش در زندگی مردم است و هرکس عدل را بر خود سخت پندارد، جور برای او سخت‌تر خواهد بود”.(۳) اما، برای پاسخ‌گویی به این سؤال که در دیدگاه حضرت علی (ع)، نگرش مدیران به «مدیریت امور عمومی» چگونه باید باشد؟ با استفاده از سخنان ایشان در نهج البلاغه اصول کلی حاکم بر نگرش مدیران و وظایف کلی آنان در اصول بیست و یک گانه زیر باید مدنظر قرار گیرد: ۱. امانت بودن مسؤولیت و مدیریت (۴)؛ ۲. توجه ویژه به تعالی فردی و سازمانی؛ ۳. نگرش اخلاقی به مدیریت (۵)؛ ۴. سلسله مراتب و مشارکت در مسؤولیت‌ها؛ ۵. مسؤولیت فرصتی اخلاقی و معنوی؛

۶. عمران و آبادانی در کنار وظایف فرهنگی (۶)؛ ۷. ضرورت استفاده از تجارب تاریخی در مدیریت؛ ۸. حقوق و وظایف متقابل؛ ۹. نگرش مثبت و کرامت‌مدار به انسان‌ها؛ ۱۰. توجه به قدرت و نظارت الهی؛ ۱۱. توجه به مشارکت و نقدپذیری در مدیریت؛ ۱۲. ارزش ابزاری حکومت و مدیریت (۷)؛ ۱۳. توجه ویژه به اصل ولایت و ولایت پذیری؛ ۱۴. نظم و انضباط سازمانی؛ ۱۵.تاکید بر اخلاق حرفه ای و معنویت در کار؛ ۱۶. صبر و شکیبایی در قبال مردم (ارباب رجوع)؛ ۱۷. تواضع و مردم داری؛ ۱۸. رعایت اصل انصاف؛ ۱۹. مبارزه با فساد اداری؛ ۲۰. بصیرت؛ ۲۱. برنامه ریزی راهبردی و دوراندیشی. امید است که زیر سایه امام عصر (عج)، کلام گوهربار ائمه (ع) و بالاخص مولی متقیان علی (ع) برای آشنایی هر چه بیشتر با ویژگی‌های و اصول مدیریت اسلامی مور داستفاده پژوهشگران، دانشوران رشته مدیریت سازمانی و مدیران باتقوا و خدوم جامعه قرارگرفته و گامی پویا و مؤثر برای رشد فضایل اخلاقی آنان و تعالی سازمانهایشان باشد و هدف مدیریت در نظام اسلامی که همانا خدمت حداکثری به مردم و حضور با مردم و در میان مردم بودن جهت رضایت خداوند متعال و رشد جامعه اسلامی است، تحقق یابد. پی نوشتها: (۱). بنگرید به:عابد جعفری، حسین، بزرگ حداد، الهام (۱۳۹۴)، مروری بر مقاله‌های مدیریت اسلامی ‌و مدل‌های آن، فصلنامه بنیاد بین المللی نهج ابلاغه، دوره۱۴، شماره۴، صص۶۱-۸۶. (۲). بنگرید به: بابایی ساخمرسی، مرتضی (۱۳۹۳)، سازوکارهای مهارت قدرت سیاسی در مذهب شیعه، کهنوج: دانشگاه آزاد اسلامی کهنوج؛ بابایی ساخمرسی، مرتضی (۱۳۸۹)، شرایط و زمینه‌های اجتماعی تحقق آزادی سیاسی از دیدگاه امام علی(ع)، بافت: دانشگاه آزاد اسلامی واحد بافت، صص۲۱۴-۲۱۵. (۳).بنگرید به: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۶۹. (۴). در این راستا ایشان حکومت خود را وسیله‌ای می‌دانند برای اجرای احکام الهی، نه ابزاری در جهت سلطنت: … خدایا! تو می‌دانی آنچه از ما رفت، نه به خاطر رغبت در قدرت بود، و نه از دنیای ناچیز، خواستن زیادت. بلکه می‌خواستیم نشانه‌های دین را به جایی که بود نشانیم، و اصلاح را در شهرهایت ظاهر گردانیم تا بندگان ستمدیده‌ات را ایمنی فراهم آید و حدود ضایع مانده‌ات اجرا گردد. (۵).  در این راستا کارگزارانی را که به اصول اخلاقی پای بند نبودند، نکوهش و توبیخ نموده است و آنان را برای تصدی امور مدیریتی لایق نمی‌داند. ایشان خطاب به منذر پسر جارود عبدی می‌فرمایند: پارسایی پدرت مرا درباره تو فریفت و گمان کردم پیرو پدرت هستی و به راه او می‌روی، لیکن آنچه درباره تو به من خبر داده‌اند این است که از فرمانبرداری هوایت دست برنمی‌داری، ذخیرتی برای آخرتت نمی‌گذاری، دنیای خود را آبادان می‌کنی با ویران کردن آخرتت، و با خویشاوندانت می‌پیوندی به قیمت بریدن از دینت. اگر آنچه از تو به من رسیده درست باشد، شتر خویش و تبار، و بندِ پای افزارِ تو از تو بهتر است و آن که چون تو باشد، درخور آن نیست که پاسداری مرزی را تواند یا کاری را به انجام رساند یا رتبت او را برافرازند، یا در امانتی شریکش سازند. (۶). امام علی(ع) خطاب به مالک اشتر در باب آبادانی دنیوی می‌فرمایند: کوشش تو در آبادی زمین بیش از کوشش در جمع‌آوری مالیات باشد؛ زیرا مالیات جز با آبادانی به دست نمی‌آید، و آن کس که بخواهد مالیات را بدون آبادانی مطالبه کند، شهرها را خراب، و بندگان خدا را نابود می‌سازد، و حکومتش بیش از مدّت کمی دوام نخواهد داشت. (۷). بنگرید به: رهبر، تقی (۱۳۶۶)، سیاست و مدیریت از دیدگاه امام علی (ع)، انتشارات تبلیغات اسلامی.

۱۱:۴۱ بعدازظهر



  • نویسنده : عباس پورمند